مطالعات حفاظت معماری: برنامۀ مرمت و حفاظت (دورۀ آموزشی)
مطالعات حفاظت معماری: برنامۀ مرمت و حفاظت (دورۀ آموزشی) بیشتر بخوانید »
شورای بینالمللی بناها و محوطههای تاریخی (ایکوموس)
از همۀ متخصصان نوخاسته که تجربهای در عرصۀ حرفۀ محیط مصنوع دارند دعوت میکنیم در این دورۀ آموزشی پنجروزه شرکت کنند، که ایکوموس سنگاپور و مدیریت توسعۀ شهری سنگاپور برگزار میکنند.
در این دوره مبتنی بر مجموعۀ دستنامههای فنی حفاظت مدیریت توسعۀ شهری سنگاپور، قصد بر این است که انجام پروژههای مرمتی با کیفیت برتر اشاعه داده شود، سطح مهارت حرفهای در امور اجرایی میراث ارتقا یابد، و درک از میراث مصنوع بهتر شود.
مطالعات حفاظت معماری: برنامۀ مرمت و حفاظت (دورۀ آموزشی) بیشتر بخوانید »
نخستین جلسۀ گروه تخصصی نگارش، ترجمه، پژوهش و گردآوری اطلاعات مکتوب در سال ۱۴۰۲ طبق برنامۀ اعلام شده با شرکت ۳۱ نفر از اعضا به صورت حضوری و برخط برگزار شد.
در این جلسه در آغاز خانم دکتر طاهره شکری، رئیس گروه تخصصی، سخن خود را با ابیاتی از دیوان حافظ آغاز کردند:
چه لطف بود که ناگاه رشحۀ قلمت / حقوق خدمت ما عرضه کرد بر کرمت
به نوک خامه رقم کردهای سلام مرا / که کارخانۀ دوران مباد بی رقمت
نگویم از من بیدل به سهو کردی یاد / که در حساب خرد نیست سهو بر قلمت
ایشان ضمن تشکر از اعضای حاضر و خیر مقدم به اعضای جدید و ابراز خرسندی از امکان برگزاری جلسات این گروه تخصصی گزارشی مشروح از اقدامات انجام شده در گروه تخصصی و همچنین اقداماتی که در چند ماه اخیر توسط هیئت مدیره برای راهاندازی مجدد فعالیتهای آن انجام شده، عرضه کردند و اهداف و برنامۀ جلسۀ پیش رو را شرح دادند، و سخن خود را با بیتی از سعدی به پایان بردند:
قلم خاصیتی دارد که سر تا سینه بشکافی / دگربارش بفرمایی به فرق سر دوان آید.
در ادامه خانمها مهندس زهرا شهریار و مهندس نگین جنتیصفت، از اعضای هیئت رئیسۀ گروه تخصصی، آخرین نسخۀ پیشنویس تهیهشده برای مرامنامۀ گروه تخصصی را برای کسب نظر اعضا، به سمع و نظر حاضران رساندند. این مرامنامه در این جلسه به تصویب رسید و مقرر شد در وبگاه قرار گیرد.
سپس از آقای دکتر مهدی حجت، رئیس محترم ایکوموس ایران، که عضو این گروه تخصصی نیز هستند، خواسته شد که دیدگاههای خود را مطرح کنند. ایشان با تقدیر از فعالیتهای انجام شده، در اشاره به دیدگاههای برخی از اعضا که در جلسه مطرح شده بود، به تشکیل حلقههایی که امکان پیشبرد انواع فعالیتها بر اساس علاقۀ مشترک دارند، تأکید و مثالهایی مطرح کردند.
سپس آقای دکتر محمدرضا رحیمزاده، معاون گروه تخصصی، دربارۀ نحوۀ پیشبرد فعالیتهای اجرایی گروه تخصصی نکاتی مطرح کردند. ایشان با اشاره به اینکه اعضای گروه تخصصی بیش از ۱۸۰ نفر با تخصصهای گوناگون هستند که توانمندیها و علاقههای متنوعی دارند و لازم است حلقههای کاری متعددی بر اساس خواست و توانمندیهای آنها تشکیل شود، موضوع کار مشترکی که در آخرین جلسات مطرح شده بود را یادآوری کردند و پیشنهاد کردند که برای جلسۀ آینده اعضا در این زمینه فعالیت کنند.
در انتها خانم مهندس معصومه حاجیزاده، دبیر گروه تخصصی، گزارشی مستند و مشروح دربارۀ شربتخانه در ایران ارائه دادند که همراه با یک نماهنگ و همچنین لیوانهای سفالی طراحیشده بدین مناسبت بود. در این گزارش به جنبههای فرهنگی و بهداشتی و درمانی شربت و شربتخانهها و تاریخچۀ آنها در قرون اخیر اشاره شده است. این گزارش و نیز لیوانهای طراحی شده موردتوجه حضار قرار گرفت و تأکید شد که چنین گزارشهایی میتواند به پیشنهادهایی در زمینۀ احیای برخی سنن در حال فراموشی بینجامد.
در پایان موارد زیر به تصویب رسید:
۱) مقرر شد که جلسات گروه تخصصی از این پس یک هفته در میان در روزهای چهارشنبه ساعت ۱۶ـ۱۸ برگزار شود.
۲) مقرر شد که در جلسۀ آینده (۱۱ مرداد ۱۴۰۲) هر یک از اعضا با مطالعۀ مرامنامه روشن کند که قصد انجام چه نوع کاری برای پیشبرد اهداف این گروه تخصصی را دارد تا بر این اساس بتوان حلقههای کاری را تشکیل داد.
۳) هر یک از اعضا تا پنج تصویر گویا از میراث فرهنگی ایران را انتخاب کند و جمله یا جملاتی در «شرح ارزشهای آن برای عموم مردم» یا «توجه دادن عموم مردم به ارزشهای آن» برای آن تصویر یا تصویرها بنویسد.
گروه تخصصی نگارش، ترجمه، پژوهش، و گردآوری اطلاعات مکتوب ضمن خرسندی از تصمیم بر شروع مجدد کار، به اطلاع میرساند که پس از برگزاری چند جلسۀ هیئت مدیرۀ گروه تخصصی به منظور برنامهریزی، نخستین جلسۀ عمومی آن در سال جاری در تاریخ چهارشنبه ۲۸ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۱۶، در دفتر مؤسسۀ فرهنگی ایکوموس ایران برگزار خواهد شد.
از همۀ اعضای محترم دعوت میشود با حضور در جلسه، این گروه تخصصی را در ادامۀ راه اهداف تشکیل آن همراهی نمایند.
برای اعضایی که خارج از تهران سکونت دارند، امکان شرکت در جلسه به صورت برخط در گوگلمیت فراهم خواهد بود که نشانی آن از طریق پیامک و ایمیل ارسال خواهد شد.
نشانی دفتر مؤسسۀ فرهنگی ایکوموس ایران: تهران، خیابان امیرکبیر، خیابان علیرضا جاویدی، شماره ۱۰۷.
کمکهای اولیه و تابآوری برای میراث فرهنگی در هنگام بحران
در سیزدهم ژوئیۀ ۲۰۲۳ (۲۲ تیر ۱۴۰۲) میتوانید در یکی دیگر از جلسات «سلسله سخنرانیهای ایکروم برای صلح پایدار» شرکت کنید.
در این وبینار یک پنل تخصصی دربارۀ اینکه میراث چگونه میتواند به ایجاد صلح کمک کند و ما چگونه میتوانیم آن را از درگیریهای خصومتآمیز پاس بداریم، بحث خواهند کرد. در این نشست همچنین نکات بیشتری دربارۀ جعبهابزارهای کمکهای اولیۀ ایکروم برای میراث و صلح و پایداری، و نیز شاخصهای جامعهمبنای میراث برای صلح خواهید آموخت. هدف این ابزار کمک به کاربران در برنامهریزی و بازبینی پروژههای میراثیای است که موضوع آنها علل ریشهای تعارضها و تضمین برقراری صلح است.
ایکروم (ICCROM) با همکاری اتحادیۀ بینالمللی حفاظت از میراث در مناقشات (ALIPH) مؤسسۀ سلطنتی میراث هنری (IRPA)
سلسله سخنرانیهای ایکروم: میراث برای صلح پایدار بیشتر بخوانید »
شورای بینالمللی بناها و محوطههای تاریخی (ایکوموس)
میراث فرهنگی به مثابه ابزار
نوآوری باستانشناسی، حفاظت، و آموزش
همایش سالانۀ میراث فرهنگی و فناوریهای نو امسال با همکاری شهرداری وین برگزاری میشود. همایش امسال بر راهبردهای نوآورانه در باستانشناسی و میراث فرهنگی متمرکز خواهد بود. در این همایش انسجامبخشی میان فناوری، دسترس دیجیتال، و اصول اقتصاد چرخهای برای حل معضلات موجود بررسی و آخرین پژوهشها عرضه خواهد شد.
موضوعات اصلی شامل پیامد دیجیتال، آداب، اصالت، و همکاری میانرشتهای در میراث فرهنگی خواهد بود.
همایش سالانۀ میراث فرهنگی و فناوریهای نو بیشتر بخوانید »
انّا للّه و انّا الیه راجعون
بدینوسیله با تألم و تأثر فراوان، درگذشت والدۀ مکرمۀ جناب آقای دکتر مهدی حجت، رئیس محترم مؤسسۀ فرهنگی ایکوموس ایران، را به اطلاع کلیۀ اعضای محترم مؤسسۀ فرهنگی ایکوموس ایران، دانشگاهیان، و اهالی فرهنگ و میراث فرهنگی میرسانیم. ضمن عرض تسلیت این واقعۀ اندوهبار به حضور ایشان، از خداوند منان برای آن مرحومۀ مکرمه رحمت واسعۀ الهی و علوّ درجات، و برای خانوادۀ معزز آقای دکتر حجت صبر و بردباری مسئلت میداریم.
متعاقباً اطلاعات مربوط به زمان تشییع و برگزاری مراسم ختم به اطلاع عزیزان خواهد رسید.
مؤسسۀ فرهنگی ایکوموس ایران
۱۰ تیر ۱۴۰۲
پیام تسلیت بهمناسبت درگذشت والدۀ مکرمۀ آقای دکتر مهدی حجت بیشتر بخوانید »
شورای بینالمللی بناها و محوطههای تاریخی (ایکوموس)
فرهنگ در جایگاه نیرویی حیاتی برای توسعۀ پایدار شایستگی آن را دارد که صراحتاً در اهداف توسعۀ پایدار به رسمیت شناخته شود.
گزارش اخیر سازمان ملل متحد دربارۀ پیشرفت اهداف توسعۀ پایدار، نقش متحولکنندۀ فرهنگ را نادیده گرفته است، که همچنین در پیشنویس نسخۀ صفر اصلاحشدۀ بیانیۀ سیاسی مجمع عالی سیاسی نیز حذف شده بود.
ایکوموس جهانی به اعضای خود فراخوان میدهد تا از طریق وزرای فرهنگ، کمیسیونهای ملی یونسکو، سفرای دائمی سازمان ملل در این زمینه اقدام کنند. همراه یکدیگر، میتوانیم این خلأ را پر کنیم و راه را برای آیندهای پایدارتر و فرهنگیتر هموار سازیم.
برای آگاهی بیشتر به این صفحه در وبگاه ایکوموس جهانی رجوع کنید: https://buff.ly/3CCMafL
فراخوان را اینجا بخوانید:
https://www.icomos.org/images/DOCUMENTS/Secretariat/2023/EN_culture2030goal_SDG_Summit_Declaration.pdf
#sustainabledevelopement #culture #SDGs #RevisedZeroDaft #HighLevelPoliticalForum #sustainablefuture #UN
فراخوان ایکوموس جهانی برای در نظر داشتن فرهنگ در توسعۀ پایدار بیشتر بخوانید »
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریدۀ عالم دوام ما
سیام و سی و یکم خرداد هر سال یاد دو استاد فقید را که در طول عمر پربار خود برای شناخت و حفاظت و معرفی میراث فرهنگی ایران کوششهای بسیار کردند، گرامی میداریم: شادروانان زندهیاد استاد محمد مهریار (۲۳ اردیبهشت ۱۳۱۸ – ۳۰ خرداد ۱۳۸۳) و دکتر شهریار عدل (۱۴ بهمن ۱۳۲۲ – ۳۱ خرداد ۱۳۹۴).
مؤسسۀ فرهنگی ایکوموس ایران با گرامیداشت یاد این دو عضو خود که خدمات ارزندهای به فرهنگ و میراث فرهنگی ایران عرضه داشتند، بدین مناسبت باری کتابشناسی گزیدۀ آثار ایشان را در وبگاه منتشر میکند. یادشان گرامی و نامشان جاودان باد.
یاد یاران: گرامیداشت سالگرد درگذشت مهندس محمد مهریار و دکتر شهریار عدل بیشتر بخوانید »
کمیتۀ علمی معماری دستکند ایکوموس ایران ضمن دعوت از همۀ پژوهشگران حوزۀ میراث معماری دستکند برای ارسال مقاله به نشریۀ تخصصی این کمیته، اشکفت، کارگاهی آموزشی با عنوان «مروری بر ویرایش و درستنویسی مقالات فارسی (با تأکید بر نشریۀ اشکفت)» برگزار خواهد کرد.
حضور در کارگاه برای علاقهمندان رایگان ولی نیازمند ثبت نام است. علاقهمندان برای شرکت در کارگاه تا شنبه ۲۷ خردادساعت ۱۶ فرصت دارند از طریق ایمیل یا تلفن دبیرخانه در این کارگاه ثبت نام کنند:
کارگاه آموزشی «مروری بر ویرایش و درستنویسی مقالات فارسی (با تأکید بر نشریۀ اشکفت)» بیشتر بخوانید »
خطابۀ رئیس سیتل در سال ۱۸۵۴ م.
ترجمۀ بیژن فرهنگ درهشوری
گروه تخصصی نگارش، ترجمه، و پژوهش و گردآوری اطلاعات مکتوب
کارگروه تغییرات اقلیمی و میراث
خرداد ۱۴۰۲
مقدمه
این خطابه به وسیلۀ رئیس «سیتل»، از قبیلۀ «دوامیش» سرخپوستان، آمریکا در سال ۱۸۵۴ در پاسخ «فرانکلین پیرس» رئیس جمهوری وقت ایالات متحده ایراد شده است.
در آن زمان حکومت پرزیدنت» فرانکلین پیرس» در نظر داشت قبایل شمال غربی آمریکا را در محدودههای معین سکنی دهد. يک سال بعد رؤسای قبایل و حکومت آمریکا پیمانی را امضاء کردند که براساس آن قرار شد سرخپوستان سرزمینهای دلخواهشان را برای سکونت انتخاب کنند و سه ماه بعد جنگ به پایان رسید. اما مهاجرین و معدنگران به سرزمین سرخپوستان هجوم بردند. جنگ دوباره آغاز شد و سه سال ادامه یافت، تا آنکه قدرت سرخپوستان غرب آمریکا در هم شکسته شد.
خطابۀ «سی تل» در واقع از محدودۀ تلخ این جنگها بسی فراتر میرود و شکل پیامی عام و جهانی را به خود میگیرد. پیشگوییهای پیامبرانۀ او که از تار و پود فرهنگیِ طبیعی و نازکاندیشانۀ سرخپوستان مایه میگیرد، برای همۀ آنهایی که در این ربع قرن آخر قرن بیستم دربارۀ آیندۀ تمدن انسانی به تفکر نشستهاند، درسهایی ساده و در عین حال بغرنج در بر دارد.
«سی تل» میگوید که در شهر سفیدپوستان نمیتوان صدای شکفتن برگها را در بهار شنید. آنگاه در حالی که به دانش و درایت خود ایمانی راسخ دارد، با طنزی گزنده میافزاید «شاید من يک سرخپوست وحشیم و نمیفهمم.» او در واقع این فروتنی آلوده به انواع سرزنش و تمسخر را چون پتک بر سر آنهایی میکوبد که در چنگ آسمانخراشها گرفتار آمدهاند، فریاد تنهایی مرغ شب را نمیشنوند، به صدای شبانۀ غوکها در آبگیر گوش نمیدهند و طعم باد را که با عطر چمنزار شیرین شده، نمیچشند. او با «نافهمی» خود این حقیقت عریان را بیان میکند که در طبیعت همه چیز به هم پیوسته است یعنی چیزی که انسان دانشمند همهچیزدان شهرنشین، آن را به فراموشی سپرده است. «سی تل» با خشم میگوید «حرص آنها زمین را نابود میکند و پشت سرشان تنها کویری برجای خواهد ماند» و این جمله چقدر نزدیک است با این سؤال نگرانیآور «باری کامنر» اکولوژیست معروف معاصر که میپرسد «چگونه زمینی را برای فرزندان خود به ارث خواهیم گذاشت؟»
شکار و طبیعت
پ ن: ترجمۀ فارسی این خطابه در شمارۀ ۲۰۱ مجلۀ شکار و طبیعت (آبان ۱۳۵۵)، ص ۲-۳ و ۵۸-۵۹ به چاپ رسیده است و اینک به مناسبت سال «تحولات میراثی» با اجازۀ مترجم محترم، جناب آقای بیژن فرهنگ درهشوری، عضو پیوستۀ ایکوموس ایران، کسی که به طبیعت ایران عشق میورزد و عمر گرانمایه و پربار خود را تاکنون وقف شناسایی و حفاظت و معرفی آن و نیز دانش ارزشمند زندگی ایلهای عشایر ایران کرده است، در وبگاه مؤسسۀ فرهنگی ایکوموس ایران منتشر میشود.
رئیس بزرگ در واشینگتن پیام فرستاده که میخواهد سرزمین ما را بخرد.
رئیس بزرگ همچنین پیام فرستاده که دوست ماست و خوشی ما را میخواهد. این از مهربانی اوست، اما ما میدانیم که او چندان احتیاجی به دوستی ما ندارد!
ما به پیشنهاد شما توجه میکنیم، چرا که میدانیم در صورتی که زمینهایمان را نفروشیم، مردمان سفید با تفنگهایشان خواهند آمد و سرزمینهایمان را خواهند گرفت.
رئیس «سی تل» چه میگوید؟
رئیس بزرگ در واشینگتن میتواند به ما اعتماد داشته باشد، آنچنانکه برادران سفید ما به بازگشت فصلها ایمان دارند.
سخنان من همچون ستارگانند. آنها غروب نخواهند کرد.
شما چگونه می توانید آسمان را بخرید و بفروشید؟ یا گرمای زمین را؟ این برای ما عجیب است. هرگز طراوت هوا یا درخشش آب از آن ما نبوده، شما چگونه میتوانید آن را از ما بخرید؟
هر گوشه ای از این سرزمین برای مردم من مقدس است. هر برگ سوزنی درختان کاج، هر ساحل شنی، هر تیرگی نامشخص در جنگل انبوه، هر زمزمۀ پرواز حشرات در خاطره و زندگی مردم من مقدس است.
شیرهای که درون درختان جاری است خاطرۀ مردمان سرخ را حمل میکند.
مردمان سفید زادگاهشان را فراموش کردهاند، زمانی که در زیر ستارگان راه میروند.
ما جزئی از زمینیم و زمین بخشی از ما است. گلهای عطرآگین خواهران ما هستند، گوزنها، اسبها، و عقاب بزرگ، اینان برادران ما هستند. صخرههای سنگین، شیرۀ جانبخش چمن زارها، گرمای بدن کرهاسبان، و انسان همه از يک خانوادهاند.
پس زمانی که رئیس بزرگ در واشینگتن پیام میفرستد که میخواهد سرزمین ما را بخرد، از ما انتظار زیادی دارد.
رئیس بزرگ گفته است، ما را در محدودهای نگه خواهد داشت و ما با هم آسوده خواهیم زیست. او پدر ما خواهد بود و ما فرزندانش، پس ما به پیشنهاد خرید زمینمان توجه خواهیم کرد.
اما این آسان نیست، چراکه این سرزمین برای ما مقدس است.
آب درخشانی که در جویبارها و رودها جاری است، تنها آب نیست که خون پدران ماست.
اگر این سرزمین را به شما فروختیم، باید بهیاد داشته باشید که آن مقدس است، شما باید به فرزندانتان بیاموزید که آن مقدس است. هر انعکاس ظریف نور در آب پاک دریاچه از ماجراها و خاطرات زندگی مردم من سخن میگوید. زمزمۀ آب، صدای پدران من است. رودخانهها برادران ما هستند. آنها تشنگی ما را فرو مینشانند، قایقهایمان را حمل نموده و فرزندانمان را تغذیه میکنند.
اگر این سرزمین را به شما فروختیم، باید بهیاد داشته باشید و به فرزندانتان بیاموزید که رودها برادران ما و شما هستند و شما باید از این پس با رودخانهها چنان مهربان باشید که با هر برادری.
مردمان سرخ همیشه قبل از هجوم و پیشروی سفیدها عقب مینشستند، همچنانکه تیرگی کوهستان در برابر خورشید صبحگاه.
اما خاکستر اجداد ما برایمان مقدس است و مزارشان زمینی متبرک؛ و چنین است این تپهها و این درختان. این قسمت از جهان برای ما تقدیس شده است.
ما می دانیم که مرد سفید راه زندگی ما را نمیفهمند. هر سرزمینی برایش همان است که زمینی دیگر، چراکه او غریبهای است که در شب وارد شده و از زمین هرچه را میخواهد، میگیرد. زمین برادرش نیست، که دشمن اوست. زمانی که سرزمینی را بهدست آورد، در آن جای میگیرد. مزار پدرانش را پشت سر گذاشته و پروایی ندارد. او زمین را از فرزندانش ربوده و پروا ندارد. مزار پدران و زادگاه فرزندانش را از یاد برده.
او به زمین که مادر اوست لطمه میزند و با برادرش که آسمان است همچون شیئی تاراج شده یا خریده شده رفتار میکند. حرص آنها زمین را نابود خواهد کرد و پشت سرشان تنها يک کوير خواهد ماند.
راه ما از راه شما جداست. مناظر شهرهای شما چشم مردمان سرخ را میآزارد.
من نمیدانم شاید به خاطر آن باشد که سرخپوست وحشی است و نمیفهمد.
آنجا، شهر مردمان سفید، مکان آرامی نیست، جایی نیست که بتوان صدای شکفتن برگها را در بهار و یا صدای بال حشرات را شنید. اما شاید من يک سرخپوست وحشیام و نمیفهمم.
آنجا تنها هیاهو و سر و صدا است که گوش را میآزارد. آنجا شیرینی زندگی در چیست؟ در حالی که نتوان فریاد تنهایی مرغ شب را شنید یا نتوان صدای شبانۀ غوکها را در آبگیر گوش داد. من يک سرخپوستم و نمیفهمم.
اما مردم سرخ، صدای وزش نسیمی را که از فراز دریاچه میگذرد و بوی باد را که با باران وسط روز پاک شده یا با عطر کاج آغشته است، ترجیح میدهند.
هوا برای ما باارزش است. چراکه همه در آن سهیماند. شکار، درختان، و انسان همه یکسان از همین هوا فرو میدهند.
مردمان سفید گویی هوایی را که فرو میدهند، احساس نمیکنند و مانند بیماری که در روزهای طولانی میمیرد، از تعفن آزرده نیستند.
اما اگر سرزمینمان را به شما فروختیم بهیاد داشته باشید که هوا برای ما با ارزش است. چون هوا روح زندگی را به تمام موجودات میرساند، باد که نخستین نفس را به پدربزرگ ما رسانده آخرین آه او را هم گرفته. باد همچنین باید به فرزندان ما روح زندگی را بدمد.
اگر سرزمینمان را به شما فروختیم، آن را آنچنان محترم بدارید که سفیدها هم بتوانند در آنجا طعم باد را که با عطر چمنزار شیرین شده بچشند.
پس ما به خواست شما برای خرید زمینمان توجه خواهیم داشت. اگر آن را پذیرفتيم من يک شرط دارم. مردمان سفید باید شکارهایش را همچون برادران خود بدانند.
من يک وحشی هستم و راه دیگری نمی دانم.
من جسد هزاران بوفالوی پوسیده را در دشتها دیدهام که مردان شما از قطارهای گذران آنها را هدف قرار دادهاند. من يک وحشی هستم و نمیفهمم اسب آهنین شما چرا باید از بوفالوها که زندگی ما را تأمین میکنند، ارزش بیشتری داشته باشد؟
انسان بدون حیوان چیست؟ اگر همۀ حیوانات بمیرند، انسان از رنج يک تنهایی عظیم خواهد مرد. چون آنچه بر جانوران می گذرد،
به زودی بر انسان خواهد گذشت.
همه چیز به هم پیوسته است.
به فرزندانتان بگویید که زمین زیر پایشان، خاکستر اجداد ماست. پس آنها به زمین احترام خواهند گذاشت.
به فرزندانتان بگویید زمین از زندگی تبار ما سرشار است. به فرزندانتان بیاموزید آنچه را که ما به فرزندانمان آموختهایم ـ که زمین مادر ماست. آنچه بر زمین بگذرد بر فرزندان زمین هم خواهد گذشت. هر بی احترامی به زمین، بی احترامی به خود است.
این است آنچه ما می دانیم.
زمین از آن ما نیست. انسان از آن زمین است.
این است آنچه ما میدانیم.
همه چیز بههمپیوسته است، مانند خون که يک خانواده را به هم میپیوندد.
آنچه بر زمین میگذرد، بر فرزندان زمین هم خواهد گذشت. انسان بافت حیات را نمیسازد، بلکه خود رشتهای از آن است. هر آسیبی به بافت حیات، آسیبی است به خود انسان.
ما به پیشنهاد شما توجه میکنیم ما به محدودهای که میگویید میرویم: جدا و تنها و در صلح زندگی خواهیم کرد. اما روزها را چگونه خواهیم گذراند؟
فرزندان ما پدرانشان را دیدهاند که در جنگها به زانو در آمدهاند. جنگاوران ما شرمگیناند و بعد از شکست، روزها را به بیهودگی میگذرانند و تنشان را با خوراک شيرين و مشروب قوی فاسد میکنند.
ما روزها را کجا خواهیم گذراند؟ هر چند روزهای زیادی نمانده، چند ساعت دیگر، چند زمستان دیگر.
از فرزندان قبایل بزرگ که روزگاری در این سرزمین میزیستند و از گروه سوارکاران که در جنگلها میتاختند، دیگر کسی نخواهد ماند تا بر مزار مردمانی سوگواری کند که زمانی آنچنان قدرتمند و امیدوار بودند که اکنون شما.
چرا در ماتم نابودی قبیلهام بنشینم؟ قبیلهها را انسانها میسازند نه چیز دیگر. مردمان درگذرند همچون موج دریا. حتى مردمان سفید که خدایشان چون دوست با آنها همگام بوده و گفتگو میکند از چنین سرنوشتی گریز ندارند.
شاید در آینده برادران هم شدیم، خواهیم دید.
اینست آنچه ما میدانیم.
روزی پی خواهید برد که خدای ما و شما یکی است. شاید تصور میکنید که صاحب آن خدا هستید، همانگونه که آرزوی تصاحب زمین ما را دارید. اما نمیتوانید: خدا خدای انسانها است و مهربانی او برای همه یکسان است. این زمین برای او باارزش است و هر ستمی به زمین، اهانت بزرگی است به آفریدۀ خداوند.
مردمان سفید هم روزی خواهند رفت، شاید زودتر از قبایل دیگر.
به آلودن بستر خود ادامه دهید، یک شب در این آلودگی خفه خواهید شد. شما در نابود کردن طبیعت درخشان خواهید بود.
در آتش قدرت خدایی که حکومت بر این سرزمین و سرخپوستان را به شما داد هلاک خواهید شد.
سرنوشت شما شگفتانگیز است و نمیدانم آن زمان که بوفالوها را قتل عام کردید، آن زمان که اسبهای وحشی را رام کردید، زمانی که تپهها را با سیمکشی زشت و گوشههای دورافتادۀ جنگل را با بوی بدن مردمان سنگین کردید، آن وقت:
بیشهزار کجاست؟ بر باد رفت. عقاب کو؟ رفته.
پس چه مانده که با کره اسبهای چابک و با شکار وداع کند؟
پایان زندگی و آغاز جان کندن.
ما شاید بفهمیم، زمانی که رؤیای مرد سفید را بدانیم. مرد سفید در شبهای طولانی زمستان به فرزندانش نوید چه آیندهای را میدهد؟ چه تصوری در ذهن او روشن میشود که برای فردایش آرزو کند؟
رؤیای مرد سفید از ما پوشیده است، چون وحشی هستیم. پس ما راه خودمان را میرویم!
ما به پیشنهاد شما توجه میکنیم، اگر آن را پذیرفتیم، منطقهای را که گفتهاید به ما بدهید، آن جا دور از آنچه در تصور ماست زندگی خواهیم کرد.
زمانی که آخرین مرد سرخ از زمین ناپدید شد و خاطرهاش همچون سایۀ ابری از دشتها گذشت، این ساحل و این جنگل همچنان روح مردم مرا نگه خواهد داشت. چون آنها این سرزمین را دوست داشتهاند، بهسان نوزادی که آغوش مادرش را.
اگر این سرزمین را به شما فروختیم، آن را دوست داشته باشید، آنچنانکه ما دوستش داریم. آن را محافظت کنید، آنچنانکه ما محافظتش کردیم. آن را بدین سان که از ما میگیرید به خاطر بسپارید و با تمام نیروی خود و با تمام امکانات خود و با تمام قلب خود آن را برای فرزندان خود نگهدارید، دوستش بدارید، آنچنانکه خدا همۀ ما را دوست دارد.
این است آنچه ما میدانیم:
که خدای ما و خدای شما یکی است.
این زمین برای خدا عزیز است.
مردمان سفید از سرنوشت انسان جدا نیستند.
شاید در آینده برادران یکدیگر باشیم. خواهیم دید.
«پایان»
عکس رئیس سیتل، سال ۱۸۶۴ م.
زمین از آن انسان نیست، انسان از آن زمین است بیشتر بخوانید »
حق کپیرایت محفوظ و منحصر به مؤسسۀ فرهنگی ایکوموس ایران است. استفاده با ذکر مأخذ بلامانع است.